امشب میخوام یه چیزهایی یادت بیارم
یاد اون روزهایی که باهم بودیم لحظه های قشنگی که خوش بودیم
لحظه های خوب وخوش زندگیمون خالی از اشک وغمو تنهاییمون
میخوام بهت بگم یه وقت فراموش نکنی قول هایی که بهم دادای
قول ثبت اون خاطره های خوب خوب لحظه های قشنگ من وتو و فرشته فروغ
اون روزها رایادت میاد با هم بودیم چه کیفی داد
یاد اون شیطنت ها بی دلیل خندیدن مابچه ها
یادت میاد اون شبارو اون لحظه هاخاطره هارو
یادت میاد باهم بودیم توتنهایی گفتی نمیخوام ازت جدا شم
خندیدم وگفتم میخوام برای همیشه مال توباشم
راستی چرا خاطرات ازیاد میرن پرمیکشن تنها میرن
دل ها به هم راه ندارند افتاب ومهتاب ندارند
چرا ساز دلت عوض شد قلب هامون ازهم جدا شد
من که دلم ساز دل تومیزد اما دلت حرف ازجدایی میزد
عزیزم ماهم میریم ازیادتون نمی مونیم توقلبتون
نمیخوام اینجوری از یادت برم یکه وتنها بی توبرم
بیا بازهم باهم باشیم اینقدر ازهم دور نباشیم
بیا بازهم توقلب هامون رنگ شقایق هاباشیم
رنگ ترنم بهار رولب هامون داشته باشیم
میخوام ازت قول بگیرم یه قول راستین بگیرم
اگه یه روز ازهم جدا شدیم قد فاصله ی آسمون ودریا شدیم
باز نبریم همدیگرو از یاد و هم زبون هم
بازهم می گم دوستت دارم قد خاطراتی که باهات دارم
نمی خوام دیگه خواهش بکنم التماس وتمنا بکنم
فقط می خوام توقلبتون یه جای خالی داشته باشم